مفهوم خداوند در نظر انسانهای اولیه ماقبل تاریخ

 

زمانی که انسان در غارها یا میان شاخه های درختان مسکن میگزید و از دوران جمع آوری غذا و خوراک قدمی بالاتر نگذارده بود مفهوم خداوند و خالق برای وی نامعلوم و مجهول بود و انسان در این دوران همه وقت در نگرانی و اضطراب بسر می برد و اوقات وی در مبارزه با گرسنگی و عوامل ناگوار طبیعی سپری می شد اما از زمانی که در دوران تولید غذا و خوراک وارد گردید و الات و ادوات زندگی بالخصوص از سنگ و استخوان تراشیده فراهم نمود و بوسیله زراعت و دامداری زندگی خود را بهبود بخشید توانست در علل حوادث و اتفاقات بفکر پردازد . از این اتفاقات در درجه اول طلوع و غروب خورشید و ماه و گردش منظم ستارگان در آسمان توجه وی را بسوی خود جلب نمود و در آن زمان گر چه خورشید در نظر وی مانند یک قرص مسین کوچک جلوه مینمود و از حجم و بزرگی آن اطلاعی نداشت اما این خورشید صفحه درخشنده ای بود که روشنی و گرمی بی پایان از خود منتشر می ساخت و آدمیان و جانداران و گیاهان را حیات و زندگی می بخشید و از سیر و گشت نیز پرتو زرین فام خود را بر جهانیان می تابانید و روز و شب پدید می آورد و ظلمت و تاریکی را می پراکنید .بنابراین انسان در ابتدای تمدن و شهر نشینی خود چون خورشید را در حرکت و گردش میدید وی را موجودی جاندار و صاحب روح و عقل می پنداشت و این حرکت چون به طور منظم و سرمدی انجام می گرفت و مرگ و فنا و نیستی در او راه نداشت از جانداران و موجودات زمینی متفاوت می نمود و چون با وجود کوچکی اندام و روشنی و گرمی بی پایان پدید می آورد و انسان از حجم و بزرگی ان بی خبر بود وی را بالاتر و والاتر از آدمیان و دیگر موجودات می پنداشت و چوت شکل و رنگ و گرمی خود را در اوقات مختلف روز تغییر می داد چنین به نظر می رسید که به سوی زمین خاکی نظاره و تماشا می کند و آدمیان را مهر و محبت می ورزد و یا آنان را با حرارت سوزان خود مورد خطاب قرار می دهد و همین امور کافی بود که انسان در وقت حاجت و ناتوانی از خورشید و ماه و ستارگان لطف و عنایت طلب نماید و آنان را پرستش کند و یا هر یک را خدای خود انگارد و بهمین جهت است که انسان در طول هزاران سال از زندگانی خود در عهد باستان خدایان متعدد را پرستیده و این خدایان را در قسمت عمده از میان ستارگان و موجودات درخشنده آسمانی انتخاب می کرده است و همه این عقاید در واقع از جهالت اولیه انسان نسبت به حقیقت ستارگان و از بی اطلاعی وی نسبت به حقایق فیزیکی و طبیعی جهان سرچشمه گرفته است .

 

 

 

 

برای مطالعه بیشتر به قسمت ادامه مطلب مراجعه کنید 

  

 

   

 

 نات الهه آسمان مصریان باستان زنی است  با هیکل عظیم که با پشت خود آسمان را نگه داشته است  

بدنش پوشیده از ستارگان است  ، خورشید پسر نات محسوب می شده است .

 

گرچه در عهد باستان در جنب خورشید و ماه و ستارگان بعضی از موجودات زمینی و جانداران را نیز پرستش می نمود و برای هرکدام بت و الهه ترتیب می داد و به عبادت آنان می پرداخت اما اساس و پایه این عقاید از پرستش موهوم ستارگان سرچشمه می گرفت . لازم به توضیح است که انسان در عهد قدیم چون هریک از ستارگان و خورشید و ماه را خدای خود می انگاشت و این عقیده باطل همه جا عمومیت داشته است در زبانهای قدیم آریائی و سامی کلمه ستاره همه جا به معنی خداوند استعمال شده است از آنجمله اللّه و اله در زبان عرب و یا الوهیم در عبری که بمعنی خداوند می باشد از کلمه ایل وایلو که در زبان بابلیان و آشوریان بمعنی ستاره می باشد اشتقاق یافته است و همچنین لفظ دیو Dieu و زئوس Zeus در زبانهای اروپائی بمعنی خداوند از واژه دوه یا Daeva  سانسکریت گرفته شده است و دوه در این زبان به معنی موجودات درخشنده آسمانی است و در بالای کتیبه های بابلی و گزارش روحانیون این سرزمین اغلب تصویر ستاره بجای بسم اللّه نقش می شد و پادشاهان و فراعنه مصر قدیم در فرامین خودشان مهری استعمال می کردند که از یک دایره و یک خط افقی ترکیب می شد و نام فرعون را در وسط دایره می نوشتند و دایره از قرص خورشید و خط افقی از زمین خاکی حکایت می نمود .

بنابراین مسلم است که انسان در عهد قدیم خدایان خود را در درجه اول از میان ستارگان انتخاب میکرد و این انسان هرگاه در ابتدای تمدن خود بحقیقت ستاره و ماه و خورشید آگاه بود از خدایان موهوم و باطل پیروی نمی نمود و زمانی که بوسیله پیامبران از وجود خدای نادیده و یکتا آگاهی حاصل نمود از عصر حال و حاضر ما چندان دور نیست و به دو هزار سال قبل از میلاد یعنی به زمان ابراهیم خلیل می رسد و ابراهیم نخستین رسولی است که مردم را بسوی خداوند واحد و حقیقی جهان دعوت کرد و موسی و عیسی هر کدام به نوبت خود دین وی را به همه اقوام و ملل عالم عمومیت دادند و بالاخره محمّد امین پیامبر اسلام است که آیین توحید و یکتا پرستی را کامل تر ساخت و رسالت را ختم نمود . 

پایان

Write By : Meraj Marjani

 

برگرفته از کتاب افسانه های دینی مصر باستان اثر دکتر موسی جوان 

  



امتیاز بدهید :

| امتیاز : 0
موضوع : | بازدید : 691
برچسب ها :

تاريخ : شنبه 8 آذر 1393 | 6:19 | نویسنده : moallem |